فرزینفرزین، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

فرزین کوچولو زیبا و باهوش

چند شعر جدید

از اونجا که فرزین جون ما چیز یاد گرفتن رو خیلی دوست داره شعرهای زیادی توی مهد یاد گرفته . من اینجا چند تاش رو براش یادداشت میکنم .   چراغ راهنماییم قشنگم سبزمو زرد و قرمزم سه رنگم قرمز من یعنی نرو ایست ایست یعنی حالا نوبت تو نیست نیست وقتی که زردم برو اما یواش برو ولی مواظب خودت باش سبزی من یعنی خطر بی خطر ردبشو از خط کشی بی دزدسر من سر هر چهارراهی رییسم همکار خوب آقای پلیسم @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ فصل پاییز چه میوه هایی داره اولش اناره پرتقال و لیمو نارنگی میاره خرمالوش چه خوبه خوردنش باحاله توی زمستون هیچی نیست باید بهش داد نمره بیست ...
26 مهر 1391

روز اول پیش دبستانی

٥ روز پیش آقا فرزین ما رفت پیش دبستانی البته باید بگم که با کلی شرط و شروط رفته شرط مهمش هم این بود که باید مامان هم هر روز با من بیاد تا برم و اونجا بشینه تا کلاسهای من تموم بشه و من بیام بیرون . البته جای خوشحالی داره که اونجا خیلی بهش خوش گذشت و از فرداش دیگه به من میگفت برو خونه . فردا هم روز جشن مهدشونه و مامان و بابای بچه هام میرن مهد برای جشن . عکسهایی که مهد روز اول ازشون گرفت هنوز آماده نشده تا بذارم توی وبلاگ اما یه دونه عکس خودمون ازش گرفتیم که میذارم واسش اینجا . هرچند که توی این عکس هم به خاطر آفتاب روش رو برگردونده .ولی باز هم خوبه .  این هم فرزین با دسته گلی که واسه مینا جون گرفته جلوی در مهدشون ...
5 مهر 1391
1